سازشکسته هر کی بنده خداست بگه یا خدا آرشيو وبلاگ نويسندگان چهار شنبه 16 مرداد 1398برچسب:, :: 20:28 :: نويسنده : امیر مهدوی
چهار شنبه 4 شهريور 1392برچسب:, :: 20:23 :: نويسنده : امیر مهدوی
خدایا همه از تو میخواهند بدهی... اما من از تو میخواهم که بگیری... دلتنگی و غصه ها را از لحظه لحظه روزگار همه آنهایی که دوستشان دارم میگن هروقت دلت برای کسی تنگ شد نگاش کن نبودصداش کن نشنید دعاش کن این ماه هم مثل تموم ماه های دیگه که میان و میرن اما هیچ وقت ماه بودن تو واسم تمومی نداری خدایییییا هوای مشترک مورد نظر رو داشته باش خیلی عزیزه بی تو حتی باران هم بوی تشنگی میدهد کاش میدانستی دنیا با همه وسعتش بدون عزیزان جایی برای ماندن ندارد به رسم سپاس نوشتم تا بدانی عزیزی گاه یادم میرود دوستانم را یاد انم اما یادم نمی رود "چقدر " دوستشان دارم به سلامتی رفیقی که یه روز میاد سر خاکم اما نمیتونم جلوش پاشم ولی خیالم راحته که خاک زیر پاشم تا یادت میکنم باران می آید ... نمی دانستم لمس خیالت هم وضو می خواهد دلتنگیم را با تو با مداد کودکی ام مینویسم چرا که هیچ گاه دروغ نمی گوید گاهی لازمه کرکره زندگیمو بکشم پایینیه پارچه سیاه بزنم رودرش وبنویسم کسی نمرده فقط دلم گرفته خیلی وقت است تمام درها راباز گذاشته امنه خیالت میرود نه تو می آیی زندگی کن ولبخند بزن به خاطر آنهایی که به امیدت زنده اند وبا یادت خاطره می سازند نمیدانم در زندگیت بهترین چگونه برایت معنا میشود من همان بهترین را برایت آرزو میکنم دوستت دارم نگو که تکراریست . شاید روزی برسد که نباشم تا تکرارش کنم زمان حقیر تر از آنست که بهانه ای برای از یاد بردنت باشد 00000000000 عزیزم حسادت نکن ، این که بعد از تو بغل گرفته ام ، زانوی غم است ! 0+0+0+0+0 همیشه از فاصله ها گله مندیم ، شاید یادمان رفته که در مشق های کودکیمان گاه برای فهمیدن کلمات فاصله هم لازم بود . 0+0+0++0 گر توانی از محبت حلقه در گوشم کنی / حیف باشد که مرا چون شمع خاموشم کنی / من که از یاد تمام آشنایان رفته ام / وای بر من گر تو هم روزی فراموشم کنی0 +0+0+0+0 تقدیم به کسی که اسمش انتها ندارد ، محبتش پایان ندارد ، فراموشیش امکان ندارد . 0+0+0+0+0 کسی نیامده جز او سر قرار خودش / نشست غرق تماشای آفتاب خودش / چه انتظار عجیبی است اینکه شب تا صبح / کسی قنوت بگیرد به انتظار خودش . 0+0+0+0+0 جای قول و قرارهایمان امن است ، زیر پاهای تو ! 0 +0+0+0+0 آن نازنین کجاست که یادم نمیکند / صد غم به سینه دارم و شادم نمیکند / یک لحظه آنکه بی من هرگز نمی نشست / امشب به یاد کیست که یادم نمیکند . 0+0+0+0+0 نگی که ما گداییم / نگی که بی وفاییم / ما اهل هر کجاییم / مخلص بعضیاییم . 0+0+0+0 دلتنگی های من به تو رفته اند ، آرام می آیند ، در سینه می نشینند ، دیگر نمی روند . 0+0+0+0+0 دگر درد دلم درمان ندارد / مسیر عاشقی پایان ندارد / مرا در چشم خود آواره کردی / نگاهت دور برگردان ندارد . 0+0+0+0+0 حوصله ی جمع و تفریق ندارم ، یه ضرب خرابتم ! 0+0+0+0+0 و امان از این بوی پاییزی و آسمان ابری ، که آدم نه خودش میداند دردش چیست و نه هیچ کس دیگر ، فقط میداند که هرچه هوا سردتر میشود ، دلش آغوش گرم میخواهد . 0+0+0+0+0 نیمه ی گمشده ام نیستی که با نیمه ی دیگر به جستجویت برخیزم ، تو تمام گمشده ی منی. 0+0+0+0+0 اگر سرت رو روی سینه ام بگذاری ، هیچ صدایی نخواهی شنید ، قلب من طاقت اینهمه خوشبختی رو نداره . 0 +0+0+0 سالهاست کوهستان دلم به حرمت ردپایت به برفهایش اجازه ی آب شدن نمیدهد . 0 +0+0+0 اگر تنهایی ام چشم مرا بست / اگر دل از تنم افتاد و بشکست / فدای قلب پاک آن عزیزی / که در هر جا که باشد یاد ما هست . 0+0+0+0+0 شاید با هم بودن سخت تکرار شود اما به یاد هم بودن را هر لحظه میتوان تکرار کرد . 0+0+0+0+0 میدانی تنهایی کجایش درد دارد ؟ انکارش ! 0+0+0+0+0
با زیر مخالفی بگو بم بشوم / لبخند بزن مقابلت خم بشوم / تو یک کلمه بگو که حوای منی / من امضا می دهم که آدم بشوم
چهار شنبه 3 شهريور 1392برچسب:, :: 20:21 :: نويسنده : امیر مهدوی
بی هیچ دلیلی به یادت افتادم تا بشکنم قانونی را که علت می طلبد آنقدر در خاطرم سبزی که هزاران خزان برگی ازیادت را زرد نمی کند یاد دوستان نه حساب است که فراموش شود نه چراغ است که خاموش شود دست بالم از حرف خالیست هر چه هست تویی وتو حرف نداری داشتم با خودم رفقای با مرامم رومیشمردم دیدم تازه با تو میشه یکی چه دنیای بزرگیست تا چشم کار میکند جای تو خالیست برایت آرزو دارم خدارا.... عشق را وآرزو را چنانکه نو خواهی و خدا داند
سیــــــــــر شدم … بسکه سرد و گرم روزگار را چشیدم !
&&&&&
سفید شد موهایی که برای برگشتنت آراسته بودم…!
&&&&&
به گناهی که تماشای گل روی تو بود خار در چشم تمنا بزنم یا نزنم ؟؟؟
&&&&&
ساعت مچی ات را باز کن … دست هایت را در بیاور بگذار برای یک شب هم که شده آب ِ خوشی / از گلوی ِ چشمهایت / پایین برود …
######
هر وقت در فریب دادن کسی موفق شدی به این فکر نباش که اون چقدر احمق بوده به این فکر کن که اون چقدر به تواعتماد داشته . . .
&&&&&
گر به دولت برسی مست نگردی مردی گر به ذلت برسی پست نگردی مردی اهل عالم همه بازیچه دست هوسند گر تو بازیچه این دست نگردی مردی . . .
&&&&&
عشق برای زن سرمایه ای است که تا صد در صد منفعت ندهد آن را به کسی نمی سپارد . . . (شکسپیر)
&&&&&
در زندگی منتظر معجزه نباش ، خودت معجزه ی زندگیت باش . . .
#####
عشق یعنی جسم و جانم مال تو / عشق یعنی پرسش از احوال تو / عشق یعنی از خودم من خسته ام / عشق یعنی من ، به تو دل بسته ام .
&&&&&
گاه نمیدانم چه پیامی را بهانه کنم تا از حال آنکه روحم با اوست آگاه شوم ، این بار که دلتنگی را بهانه کردم ،فردا را چه کنم ؟
&&&&&
دل ، این واژه ی بی نقطه گاهی به وسعت یک دریا برایت دلتنگی میکند !
&&&&&
عزیزتر از جانم ، آسمان باش تا عمری برای دیدنت سر به هوا باشم .
&&&&& @@@@
تنهایی و دلتنگیت را پیش فروش نکن ، فصلش که برسد به قیمت میخرند !
@@@@
این روزها سنگین و نحس اند ، چه کنم ؟ لحظات هم بهانه ات میگیرند ، رفتی و ردپایت در پس کوچه های قلبم باقی مانده است .
+++++
ما بدهکاریم به یکدیگر و به تمام " دوستت دارم" های ناگفته ای که پشت دیوار غرورمان ماند و آنها را بلعیدیم تا نشان دهیم که منطقی هستیم .
+++++)
در مقابل تقدیر خداوند همانند کودکی یک ساله باش که وقتی او را به هوا می اندازی ، می خندد ، چرا که اطمینان دارد او را خواهی گرفت
+++++
تو زیبایی و همچون موج دریا پر هیاهویی / منم تشنه کویری ، که ندارد هیچ آهویی / بیا یک شب کنارم تا سحر بنشین ببین جانا / که خوشتر باشد از صد موج این بی ها و بی هویی .
++++
تنها چیزی که فروغش به خاموشی نمی گراید ، خاطرات پاک به یاد هم بودن است .
++++= +++++
تو صبح باش ! من تمام شب های تاریخ را تاب می آورم !
+++++
ندارم من نظر جز بر نگاهت / ندارم من طلب جز روی ماهت / ندارم من دلی جز عاشق تو / نباشم من دمی جز در پناهت .
+++++
ایستادن اجبار کوه بود ، رفتن سرنوشت آب ، افتادن تقدیر برگ و صبر پاداش آدمی ، پس بی هیچ پاداشی حراج محبت می کنیم که همه ی ما خاطره ایم !
+++++
باران همیشه می بارد ، اما مردم ستاره را بیشتر دوست دارند ، نامردیست آن همه اشک را به یک چشمک فروختن !
+++++
عزیزم ، دلتنگیت را چگونه بیان کنم که قلبم فراتر از واژه های زمین برایت تنگ است .
+++++
نقاش نیستم ، ولی دلم برایت پر می کشد !
+++++
لیوان چای روی میز در انتظار یک جرعه است ، نه تو می آیی نه او گرم می ماند ، چه گناهی دارد سماوری که داغ دیده است ؟
++++++
دیروز دلم دوباره یک مهمان داشت / افسوس که مهمانی او پایان داشت / صد حرف نگفته در دلم بود هنوز / ای کاش زمانه دور برگردان داشت .
+++++
گهگاهی سفری کن به حوالی دلت ، شاید از جانب ما خاطره ای منتظر لمس نگاهت باشد .
++++++
شاهزاده ی عشقی که غلامت شده ام / پابند تو و اسیر دامت شده ام / گویند کبوتری وفادار تر از طوقی نیست / طوقی صفتم ، جلد مرامت شده ام .
+++++
دوست داشتن امروزم ، دنباله ی ستاره ی چشمهایت است که در آسمان قلبم سالها پیش جا گذاشته بودی !
++++++
گاهی تنهایی آنقدر قیمت دارد که درب را باز نمی کنم ، حتی برای "تو" که سالها منتظر در زدنت بودم .
+++++
گفت مجنون گر همه روی زمین / هر زمان بر من کنندی آفرین / من نخواهم آفرین هیچ کس / مدح من دشنام لیلی باد و بس .
++++++
روزهاست از سقف لحظه هایم یاد تو می چکد ، اگر باران بند بیاید از این خانه می روم .
++++++
در سرزمین خاطره ها آنان که خوبند همیشه سبزند و آنان که محبتها و دوستیها را بر قلبشان برافراشتند همیشه به یاد می مانند .
++++
از درد و دلت فقط درد سهم من شد و دلت سهم دیگری .
+++++
ما هرچه دویدیم به مقصد نرسیدیم / از عشق به جز مزه ی تلخش نچشیدیم .
+++++
زمستان است و هوا پر شده از دوستت دارم هایی که به بادها سپرده ام ، کاش پنجره ات باز باشد .
پنج شنبه 17 مرداد 1392برچسب:, :: 20:5 :: نويسنده : امیر مهدوی
خدایا التماست میکنم ...همه دنیایت ارزانی دیگران ! ولی.... آنکه دنیای من است مال دیگری نباشد 0 + + + شادی هایم هدیه به تو اند ک بودنش را خرده نگیر این تمام سهمم از روزگار است + + + گاهی آنکه سراغی از تو نمی گیرد..... دلتنگترین آدم دنیاست برای دیدن توست + + + نگاه زیبای خدا رابرایت آرزو می کنم چون وقتی که نگاه او به سمت توست به دیگری نیازمند نخواهی شد + + + جاودان باد سایه دوستانی که شادی را علتند نه شریک وغم را شریکند نه دلیل! + + + سلامتی رفیقی که روزقیامت فقط زمین ازش شاکیه اونم بخاطر سنگینی معرفتش + = + اندکی آنسوتر جائیست که یک گنج درآنجا دارم هر کجا هست به هر حال به هر فکر به هر کار عزیز است خدایا تو نگهدارش باش + + + لبخند تو را چند صباحیست ندیده ام. یک بار دیگر خانه ات آباد.... بگو سیب + + + ماهیها از تلاطم دریا به خدا شکایت بردند وچون دریا آرام شد خود را اسیر تور صیادان یافتند تلاطم های زندگی حکمتی از جهان هستی است پس از خدا بخواهیم دلمان آرام باشد نه اطرافمان.... + = + آرزو دارم بهاران مال تو / شاخه های یاس خندان مال تو آن خداوندی که دنیا آفرید / تا ابد همراه و پشتیبان تو
چهار شنبه 9 مرداد 1392برچسب:, :: 21:5 :: نويسنده : امیر مهدوی
گفتند دوست چند بخشه؟گفت:کارش ازبخش وروستاوشهر گذشته یه دنیاست. چهار شنبه 9 مرداد 1392برچسب:, :: 21:4 :: نويسنده : امیر مهدوی
حواسم را هر جا که پرت میکنم باز کنار تو می افتد چهار شنبه 9 مرداد 1392برچسب:, :: 20:57 :: نويسنده : امیر مهدوی
عمری گذشت تا باورمان شد آنچه را باد برد خودمان بودیم.
صفحه قبل 1 صفحه بعد
پيوندها
|
|||||||||||||||||
![]() |